وارد سومین روز المپیک شدیم و همچنان مهمترین خبر المپیکیمان شده دعوا و تمسخر و جنجال بر سر لباس کاروان المپیک. حالا همه درباره طرح لباسها حرف میزنند. لباسهایی که سی ثانیه در مدیومی به بزرگی دنیا رفتهاند. دنبال کشف معماهای پشتش هستند.
بیش از ۲۰ سال است که به عنوان یک خبرنگار به یاد ندارم المپیکی چه آسیایی چه جهانی بوده باشد و همین جو رخ نداده باشد. دروغ چرا که بعد از دهه ۹۰ با گسترش شبکههای اجتماعی این جو بیشتر شده است.
هر بار نام یکی وسط میافتد و بعد طرحهای دیگر در شبکههای اجتماعی وسط میآیند. لباسهای روز رژه البته که لباسهایی قابل دفاع نیست اما آیا اهمیتش بقدریست که اعضای کاروانمان به جای تمرکز روی مسابقات زیر فشار پوشیدنش قرار بگیرند و کار به جایی برسد که مهسا جاور ساعتی قبل از شروع مسابقهاش به عنوان مدل لباسهای کاروان اعزامی چنان واکنش دور از انتظاری انجام دهد.
میدانم اگر مدیریت درستی بود نباید قهرمانمان تمرکزش را جای مسابقه بر پاسخی آنچنان احساسی و متاسفانه نادرست به افکار عمومی میکرد.
ولی بیایید باری دیگر پروسه انتخاب لباسها را با هم مرور کنیم. همیشه یکی دو سالی قبل از برگزاری رویداد المپیکی، کارگروهی متشکل از چند نهاد فرهنگی بیرونی و درون وزارت ورزش و کمیته المپیک تشکیل میشود. فراخوانهای مختلفی داده میشود و طرحهای گوناگونی از طرحان گوناگون میرسد که در نهایت به گروه تولیدکننده لباسها برای تولید تحویل داده میشود.
مدل کار این است: مانتوها باید تا پایین زانو باشد، پوشش عرفی رعایت شود. شلوارها باید گشاد باشند. جای شال و روسروی باید از مقنعه استفاده شود و …
این ها اصل است.
همانهایی که اینروزها توییتهای انتقادی میزنند خودشان در کارگروههای مختلف کمیته المپیک مصوب کردهاند به دلیل تقارن بازیها با ایام ماه محرم حتما از رنگ مشکی در پوشش البسه ورزشکاران برای رژه استفاده شود.
انتخاب لباس ایرانی و حمایت از تولید داخل هم که توصیه مقامات عالی کشور بودهاست.
شاید در میان تمام اعزامهای سالهای اخیر کاروانهای کشور تنها باری که یک تیم پوششی درخور داشت، پوشش کت و شلواری تیم تاریخساز فوتبال زنان به هندوستان بود که برایش یک فدراسیون توبیخ، و تعداد زیادی از کادر اجرایی فوتبال زنان با برخوردهای تند مواجه شدند چون قوانین کلی چون مانتوی زیر زانو و گشادی مناسب البسه رعایت نشده بود، درحالی که همان لباسها تمام الهمانهای رعایت پوشش حجاب عرفی را داشتند!
حالا اما چرا این دعواها به پا میشود؟ مثلا برند شناخته شده نیمانی کانسپتی از ایدههایش را در اینستاگرامش منتشر کرده که بر پایه گرمکنهای ورزشیست نه ست رژه ورزشکاران. که در همه این سالها ست گرمکن شلوارهای ورزشکاران بی حرف و حدیث بودهاند. چه ادواری که تولیدکنندگان چینی البسه را تامین میکردند و چه دفعاتی که تولیدکنندگان ایرانی این مسئولیت را برعهده داشتند.
اما همین حالا که جنجالی سر لباسها به وجود آمده انگار همه فراموش کردهایم همین برند مجید که تغییر لباسهای پولیاش با یک برند رایگان دیگر که حالا مسئله شده در سال ۲۰۱۰ تولیدکننده لباسهای کاروان در المپیک آسیایی ۲۰۱۰ گوانگژو بود و تقریبا همین انتقادات به لباس های سورمهای تولید شده شان وارد شد. لباسهای رژهای که متهم بود به تولید مانتوهای کارمندی!
که اساسا این طرز پوششها نه از دل ذهن طراحان برندها که از دل باورها و مختصات فکری مدیران تصمیمساز دولتی عافیت طلب در میآید. آنها که برای یک گذر سیثانیه حاضر نیستند ریسکی به بزرگی تزلزل پستهایشان داشته باشند. که اگرچه در جریانسازی رسانهای رسمی پس از هر اتفاق، این شائبه که دعواهای میان تولیدکنندگان رقیب وجود دارد را هم نمیتوان نادیده گرفت.
اینکه در پروسه انتخاب لباسها چه رخ داده را این روزها دربارهاش نوشته اند اما کسی از ورزشکاران از کیفیت لباسهای تمرینی و هتلی انتقاد نکرده است.
به تجربه میگویم ۴ سال بعد باز همین دعوا ها تکرار میشود چون ما عادت کردهایم به جای فلسفه المپیکی که همه از آن لذت میبرند خود را درگیر این حاشیهها کنیم. از کیفیت غذا بنالیم، از کوچکی تختهای ورزشکاران، از نبود تلویزیون و یخچال. فارغ از اینکه بدانیم در المپیک امکانات برای همه مشابه است چون اینجا هدف تقویت سادگی مکتب المپیک است. المپیک ورزش آماتوریست نه یک جنگ حرفهای.
کاش همگی یاد بگیریم از المپیک لذت ببریم به جای گیر ماندن در این ده ثانیه. ده ثانیه ای که تا ابد هم ترکیبی از همان دست در مقام انتخابش برآیند خروجی مشابهی خواهد داشت. ۴ سال بعد یک برند دیگر اینگونه وسط میافتد و این چرخه ادامه خواهد داشت.
257 251