حمید کریم نیا- کارشناس روابط بین الملل
این روزها حوادث جنوب لبنان و غزه با انتخابات ریاست جمهوری در ایران همزمان شدهاست. اگر چه بهظاهر این دو قضیه امری فارغ از یکدیگر مینماید، اما شرایط بهنحوی است که تاثیر هر یک بر دیگری امری بدیهی و مسلّم خواهد بود. در مورد جنگ اسرائیل در غزه و اخیرا جنوب لبنان (حزب الله) وضعیت بحرانی هر روز عمق بیشتری پیدا کرده و رژیم صهیونیستی در وضعیت پیچیده داخلی و منطقهای درگیر شدهاست. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی نیز درگیر یک انتخابات زودرس برای تعیین ریاست جمهوری شده است. آیا این انتخابات تاثیری در موقعیت و نقش راهبردی ایران در منطقه داشته و دارد؟ بهنظر میرسد که اینگونه باشد، در نتیجه هرگونه "تغییر شکلی" در تعیین رییس جمهوری جدید میباید از دیدگاه حاکمیتی خدشهای به استراتژی و سیاستهای راهبردی جاری جمهوری اسلامی در منطقه وارد نسازد. از این امر بدیهی و لازم میتوان نتیجه گرفت که شخص رییسجمهور آتی باید در این چارچوب و پسزمینه راهبردهای آتی فعالیت داشته باشد. اگر هرگونه تعدیل و تغییری در راهبرد، نظر و رویکرد رییس جمهور نسبت به وضعیت جاری و مطالبات بهحق جامعه، مردم و رای دهندگان وجود داشتهباشد که خدشه ای به این راهبرد کنونی وارد سازد قطعا از نظر حاکمیت و هسته سخت قدرت، قابل قبول نخواهد بود. از اینرو برای جلوگیری از هرگونه پیامد احتمالی و تجربیات گذشته قطعا پیش بینیهای لازم شده است. بهعبارت دیگر از میان کاندیداهایی که میل به اصلاح وضعیت کنونی در حوزههای مختلف داخلی و خارجی دارند کسانی ارجحیت خواهند داشت که اولویت اصلی شان حفظ شرایط میدانی کنونی در منطقه خاورمیانه باشد. زیرا هرگونه اصلاح در وضعیت کنونی داخلی مستلزم بازنگری در حوزه های دیگر از جمله در کنشگری خارجی خواهد بود؛ و این در تضاد با اراده جاری و موقعیت بهدست آمده منطقه ای قرار خواهد گرفت.
۳۱۰۳۱۰