به گزارش خبر گزاری ارکا نیوز این تحلیلگر در یادداشت خود که امروز شنبه در پایگاه عبری زبان وای نت، وبگاه آنلاین روزنامه یدیعوت آحارانوت منتشر شده است، تاکید کرد: تصاویر ویرانی ها در غزه، تعداد کشته ها و غالب شدن رویکرد حمایت از فلسطینیان در افکار عمومی عربی، ریاض را وادار کرد وارد همین جریان و بازی شود و به صورت علنی از روند نزدیک شدن به اسرائیل عقب نشینی کند.
وی در ادامه این یادداشت آورده است: بسیاری در اسرائیل عادت کرده بودند که عربستان سعودی را به عنوان هدف بعدی روند عادی سازی معرفی کنند.
تماس های آرام و پشت پرده ای که با میانجیگری ایالات متحده انجام می شد، امیدواری های زودهنگام و اظهارات دراماتیکی که آن زمان مطرح شد، نشان داد که ما در آستانه رسیدن به توافقی تاریخی هستیم. اما عملیات طوفان الاقصی در هفتم اکتبر، همه چیز را متوقف کرد و از آن زمان به بعد، احتیاط عربستانی ها جای خود را به سردی و سپس تصمیم به توقف کامل این روند داد.
پرسش مهم اینجاست: آیا این پایان مسیر است یا فقط یک انحراف موقت از راهی است که امکان بازگشت به آن وجود دارد؟
نکته اول این است که باید واقعیتی مهم درباره عربستان سعودی را درک کنیم؛ عربستان کشوری نیست که در تصمیم گیری هایش شتاب کند.
ریاض در حال اجرای یک بازی راهبردی بلندمدت در سطح منطقه است؛ صبر برای آن یک نقطه قوت است، نه نشانه ضعف.
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در حال هدایت کشوری است که جامعه آن به شدت با عادی سازی مخالف است. عربستان دارای ساختار دینی محافظه کاری است که به شدت با اسرائیل مخالف است و در عین حال خاندان سلطنتی برای حفظ مشروعیت خود به حمایت همین نهادها نیاز دارد.
بر اساس گزارش این رسانه عبری، محمد بن سلمان به دنبال آن است که عربستان را به کشوری پیشرفته و همسو با غرب تبدیل کند. اسرائیل در این معادله صرفاً یک مقصد نیست، بلکه ابزاری برای رسیدن به این هدف به شمار می آید.
اما پس از جنگ غزه، این ابزار به یک بار تبدیل شده است. تصاویر ویرانی ها، تعداد بالای قربانیان و حاکم شدن رویکرد حمایت از فلسطینیان در افکار عمومی جهان عرب، موجب شد که ریاض نیز وارد این مسیر شود و حداقل به صورت علنی، روند نزدیکی به اسرائیل را متوقف کند.
نویسنده این تحلیل تاکید می کند: موضوع فقط توقف مذاکرات نیست؛ بلکه شاهد مواضع شدیداللحن علیه اسرائیل، حمایت آشکار از تشکیلات خودگردان فلسطین و حتی نقش آفرینی فعال ریاض در تلاش های دیپلماتیک بین المللی برای به رسمیت شناختن دولت فلسطینی همراه با فرانسه بوده ایم.
عربستان سعودی که پیش از جنگ غزه به ندرت موضع فعالی در قبال مسئله فلسطین اتخاذ می کرد، اکنون به صدای بلند حامی روایت سنتی آن تبدیل شده است.
نویسنده در ادامه نتیجه گیری می کند: با این حال، به نظر نمی رسد این پایان کار باشد. شاید عربستان عقب نشسته، اما در را نبسته است. حتی می توان گفت درِ گفت وگو را همچنان باز نگه داشته، هرچند ورود به آن در حال حاضر دشوار به نظر می رسد.
آنچه در گذشته روند تدریجی عادی سازی تلقی می شد، اکنون به مجموعه ای از پیش شرط های سخت تبدیل شده است. توقف کامل جنگ، تعهد اسرائیل به تشکیل دولت فلسطینی و حمایت از تشکیلات خودگردان از جمله این شروط هستند.
عربستان سعودی در وضعیت فعلی به دنبال توافق نیست؛ بلکه به زمان نیاز دارد. اکنون زمان آن است که خشم افکار عمومی داخلی را آرام کند، روابط خود با ایران را مورد بازنگری قرار دهد و منتظر بماند تا ببیند ایالات متحده چه پیشنهادی روی میز خواهد گذاشت.
واقعیت تلخ این است که عربستان سعودی خواهان بهبود روابط با اسرائیل است، چرا که این مسیر را راهی برای دستیابی به امتیازاتی از سوی ایالات متحده می داند؛ امتیازاتی که از مسیر دیگری قابل دستیابی نیست.